...بهار می رسید
روی منبع آب زنگ زده می نشست
وپاهایش رابه نوسان در می آورد.
در فضا لبخندی بود
لبخندی بزرگ وپنهان
که از نگاه به نگاه منعکس می شد
که از دهان به دهان منعکس می شد
این لبخند ،لبخند مرد مبارز .
لبخندهای پنهانی
که از نگاه به نگاه منعکس می شد
وار دهان به دهان -از رؤیا به رؤیا
خاموش تر از کبریتی که فتیله را لمس می کند.
این لبخند ،لبخند جهان.
یانیتس ریتسوس